محل تبلیغات شما
خرمشهر را خدا آزاد کرد این چیزی بود که در سال1361 سر زبانها بود 
علیرضا حساس16 و جلیل شفیعی 17 ساله از شهدای  مسجد نقردشت رشتبودند که با غیرت خود رفتند و اعراب را به سطل زباله ریختند. چند ماه قبل از رفتنش شب آخر آمد خانه ما . غروب بود و چند تا عکس از من گرفت و الان که فکر میکنم جلیل آمده بود عکسهای آخر را بگیرد . بعدش رفت که دیگر برنگشت . بهترین کس من رفت .او هم برادر بود هم دایی . تمام خصوصیات انسانی در او جمع شده بود . یکبار که 3 سالم بود گفت بریم حیاط زانو خم کرد نشست هم قد شدیم دمپایی که پوشیدم چپ راست پوشیدن به من یاد داد اما من یاد نمیگرفتم همش اشتباه میکردم چون خیلی کوچک بودم. خسته ام کرد با دست راست کوچکم یک چک خاباندم سمت راست صورتش . .  گفت اینور را هم بزن . نزدم.دست چپم را یواش گرفت ودو سه بار به آنطرف هم چک زد  .
این زخمی که بر من وارد شد هنوز بعد از38 سال در حال خونریزی است و خونش هنوز بند نیامده گاهی این خونریزی شدید است مثل امروز که سالروز آزادسازی خرمشهر است و گاهی این خونریزی ضعیف  . جگرم سوخت عزیز  .

‫ﺑﺎ ﺗﻮ ﺣﻜﺎﻳﺘﻲ دﮔﺮ، اﻳﻦ دل ﻣﺎ ﺑﺴﺮ ﻛﻨﺪ

‫ﺷﺐ ﺳـﻴﺎه ﻗﺼﻪ را ﻫﻮای ﺗﻮ ﺳﺤﺮ ﻛﻨﺪ

‫ﺑﺎور ﻣـﺎ ﻧﻤﻴﺸﻮد ، در ﺳﺮِ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﺮود

‫از ﮔﺬر ﺳﻴﻨﻪی ﻣﺎ ﻳﺎرِ دﮔﺮ ﮔﺬر ﻛﻨﺪ

‫ﺷِﻜﻮه ﺑﺴﻲ ﺷﻨﻴﺪه ام از دلِ درد ﻛﺸﻴﺪه ام

‫ﻛﻮر ﺷﻮم ﺟﺰ ﺗﻮ اﮔﺮ زﻣـﺰﻣﻪای دﮔﺮ ﻛﻨﺪ

‫ﭼﺎره ﻛﺎر ﻣﺎ ﺗﻮﻳﻲ ، ﻳﺎور و ﻳﺎر ﻣﺎ ﺗﻮﻳﻲ

‫ﺗـﻮﺑﻪ ﻧـﻤﻲﻛﻨـﺪ اﺛـﺮ ، ﻣﺮگ ﻣـﮕﺮ اﺛﺮ ﻛﻨﺪ

‫ﻣـﺠـﺮم آزاده ﻣـﻨﻢ ، ﺗﻦ ﺑﻪ ﺟﺰا داده ﻣﻨﻢ

‫ﻗﺎﺿﻲ درﮔﺎه ﺗﻮﻳﻲ ، ﺣﻜﻢ ﺳﺤﺮﮔﺎه ﺗﻮﻳﻲ 

الهم عجل لولیک الفرج
وب سایت گار شهدای کشور

همبستگی ملی . انتقال تجربیات نسل جنگ و بعد جنگ به جوانترها

سپاه پاسداران..اسلام علیک یا عل بن موسی الرضا

کوروش ذوالقرنین( ناجی محرومان )

ﻣﺎ ,، ,هم ,خونریزی ,خرمشهر ,ﺗﻮ ,این خونریزی ,من یاد ,است و ,گاهی این ,ﺗﻮﻳﻲ ،

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تبلیغات | ریپورتاژ آگهی | آگهی رایگان | بک لینک خرید ساعت دیواری فانتزی+ گارانتی تحویل + گارانتی برگشت خیریه امدادودرمان حضرت امام رضا(علیه السلام)خوروبیابانک flipculridep آذر فلز پایون کسب درامد از اینترنت و نکات پشت پرده وبلاگ باغ تنگه «باقرتنگه» baghertange/baghtanghe veblog sicalrores قتیل العبرات ثبت برند لاتین - مشاوره ثبت شرکت